هم کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس، و هم نحوه واکنش جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش به آن تا همین جا دو نکته را روشنتر و برجستهتر کرده است: ضعف و از دست رفتن اعتماد بهنفس در نظام حاکم بر ایران و بیاعتمادی گروههای نیابتی به جمهوری اسلامی در حین تحمل ضربات جبرانناپذیر.
نگاهی به سکوت طولانی علی خامنهای، و سپس واکنشهای انگشتشمار مقاماتی چون حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، و مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، به کشته یحیی سنوار و بازتاب این رویداد تعیینکننده در جنگ غزه نشان میدهد که چگونه در فاصله کمتر از سه ماه، رهبران جمهوری اسلامی عادت قدیمی رجزخوانی و حریفطلبی را به ناگهان کنار گذاشتهاند و در پی خرید زمان و فرصتی برای بازسازی خود و نیروهای نیابتی ناگهان پرچمدار صلح در منطقهای شدهاند که نزدیک به نیم قرن، پیوسته بر آتش جنگ و خونریزی و ترور در آن دمیدهاند.
هم ترس و هم خدعه
تهدیدها و دشنامهای دیروز و سکوت امروز علی خامنهای و مقایسه اظهارات و پیامهای کسانی مثل حسین سلامی و مسعود پزشکیان، با سخنان و پیامهای آنها پیش و پس از کشته شدن اسماعیل هنیه و سپس حسن نصرالله با واکنش آنان به کشته شدن هاشم صفیالدین و اکنون یحیی سنوار به خوبی نشان میدهد که در آستانه حمله قریبالوقوع اسرائیل، چگونه رهبران جمهوری اسلامی در شگردی دیرهنگام و بیتاثیر، که احتمالا خود آن را «خدعه و تقیه» خواهند نامید، تا کجا حرفها و مواضعشان در ماههای اخیر را به فراموشی سپردهاند.
پزشکیان روز دهم مرداد، یک روز پس از تحلیف و کشته شدن هنیه در تهران، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شهادت هنر مردان خدا است. پیوند دو ملت سربلند ایران و فلسطین مستحکمتر از قبل خواهد شد و مسیر مقاومت و دفاع از مظلوم پر قدرتتر از همیشه دنبال میشود. جمهوری اسلامی ایران از تمامیت ارضی و عزت و حیثیت و افتخار و شرف خود دفاع، و اشغالگران تروریست را از اقدام بزدلانه خود پشیمان خواهد کرد.»
اما در پیام جدید او که روز جمعه ۲۷ مهر، یک روز پس از کشته شدن یحیی سنوار، منتشر شد دیگر خبری از «پشیمان کردن» و «دفاع جمهوری اسلامی از عزت و حیثیت و افتخار و شرف خود» به چشم نمیخورد.
اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، که این روزها وضعیت و سرنوشتی مبهم دارد، پس از کشته شدن هنیه و رسیدن سنوار به رهبری حماس، در پیامی به او نوشت:«: «همانطور که رهبر انقلاب فرمودند وظیفه خود می دانیم که انتقام خون ایشان را برای این حادثه تلخ در جمهوری اسلامی بگیریم تردیدی نیست که خون این شهید بزرگوار بر مجازات سخت رژیم صهیونیستی به دست جمهوری اسلامی تاثیر خواهد گذاشت.»
اما اکنون که سنوار نیز کشته شده است، هیچ واکنش و پیامی از او دیده و منتشر نشده است. این تغییر لحن آشکار بدون استثنا در مورد تمامی فرماندهان سپاه و مقامات حکومتی جمهوری اسلامی و در راس همه آنان علی خامنهای صدق میکند.
اگر چه بسیار بعید است که فراموشی «مجازات سخت» و «وعدههای صادق» و اکتفا به تسلیت و سپردن گرفتن انتقام سنوار به حماس، تاثیری بر اراده اسرائیل برای حمله به جمهوری اسلامی داشته باشد، اما در نقطه مقابل، کمتر میتوان تردید کرد که خزیدن به جایگاه امروز، از چشم هواداران اندک جمهوری اسلامی و مردمی که مصمم به عبور از این نظام هستند پنهان بماند، همانطور که از چشم نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و اسرائیل، غرب و همسایگان عرب ایران نیز پنهان نخواهد ماند.
رهبران جمهوری اسلامی، که شدت ضربات اسرائیل را بهطور عمیق درک کردهاند، چنان اعتماد بهنفس خود را پس از شکستهای حقارتبار اخیر از دست دادهاند که دیگر رمق و توان و حوصله رجزخوانی برای انتقامگیری ندارند. در سوی دیگر، نیروهای نیابتی از جمله حماس و حزبالله نیز ضربهخورده و متزلزل، بیش از هر کس به جمهوری اسلامی و توان و اراده فرقه حاکم بر ایران برای کمک به خود بیاعتماد شدهاند.
تمام رهبران کشورهایی که درگیر بحران خاورمیانه هستند درباره کشته شدن یحیی سینوار حرف زدهاند، الا و مگر علی خامنهای.
بیاعتمادی نیابتیها به جمهوری اسلامی
مرگ سنوار، حسن نصرالله و اسماعیل هنیه اما نقطه عطفی در مناسبات گروههای نیابتی با جمهوری اسلامی خواهد بود و به احتمال فراوان تا دورهای قابل پیشبینی، دستهای درازشده جمهوری اسلامی را از منطقه کوتاه خواهد کرد.
با مرگ سنوار جدایی و دوری حماس از جمهوری اسلامی محتملترین گزینه است. پس از کشته شدن اسماعیل هنیه، آن هم در تهران، جمهوری اسلامی توانست کسانی مثل خالد مشعل را کنار بزند و یحیی سنوار را که طراح اصلی نزدیکی حماس به جمهوری اسلامی و نشستن پای سفره انقلاب و شریک شدن در چپاول ثروت ملی ایرانیان بود، با وعده حمایت تمامعیار از او و گروهش در میانه جنگ، جانشین هنیه کند. با آنچه که بر سر حماس و از آن مهمتر بر سر حزبالله آمد و گروههای نیابتی عاشق چمدانهای پول، بیعملی و تحقیر جمهوری اسلامی را دیدند، احتمالا کشورهای دیگری مثل ترکیه و قطر، و تا حدی مصر و عربستان سعودی میکوشند، با دور کردن حماس از جمهوری اسلامی، از نفوذ منطقهای سپاه بکاهند.
تنها یک روز پس از کشته شدن سنوار، محمد درویش رییس شورای حماس و اعضای سیاسی این جنبش در ترکیه با هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه، که سالها ریاست دستگاه امنیتی این کشور را برعهده داشت، دیدار و گفتگو کردند. اعضای این شورا باید بهزودی جانشین سنوار را انتخاب کنند.
در میان افرادی که میتوانستند جانشین هنیه و اکنون سنوار شوند، کسانی مثل خالد مشعل که سابقه دوری از تهران و نزدیکی به ترکیه و قطر را در کارنامه دارد، از بخت بیشتری نسبت به افرادی برخوردارند که ممکن است هنوز موافق دوری از جهان عرب و نزدیکی به جمهوری اسلامی باشند.
گروههای نیابتی مثل حماس و حزبالله در سه ماه گذشته و در بدترین شرایط تاریخ خود دیدند که رهبران جمهوری اسلامی برخلاف تمامی وعدههایشان، آنها را تنها گذاشتهاند. کشته شدن هنیه در تهران و انتشار اخباری مبنی بر اینکه اطلاعات نفوذیهای اسرائیل در سپاه و دستگاه رهبری جمهوری اسلامی زمینهساز کشتن حسن نصرالله شده، زمینههای بیاعتمادی در این گروهها به جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگر افزایش داده است.
گروهی مثل حماس که به کمک و پول نیاز دارد، به احتمال فراوان به ترکیه و قطر نزدیک خواهد شد و خواهد کوشید مناسباتش با اردن، مصر و عربستان سعودی را نیز ترمیم کند.
در مورد حزبالله شیعه اما وضعیت تا اندازهای متفاوت است. آنچه که از این گروه و کادر فرماندهی آن باقی مانده دو راه بیشتر در پیش رو ندارد. یا باید کنترل تمامعیار سپاه را بر خود بپذیرد و چنان آشکار جامه مزدوری حکومتی دیگر را بر تن کند که ناگزیر قید فعالیت در لباس سیاسی و حضور در پارلمان و دولت لبنان را بزند، یا بکوشد با فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی، خود را به عنوان نیرویی یکسره لبنانی معرفی کند و بازی در چارچوب قواعد این کشور را بپذیرد و رویای داشتن دولتی در کنار دولت لبنان و ارتشی در کنار ارتش این کشور را دستکم فعلا فراموش کند.
واکنش بیسابقه نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان و اعتراض مقامات و چهرههای سیاسی این کشور به جمهوری اسلامی، نشان میدهد که تا همین جا هم چه اندازه از نفوذ حزبالله و حامیاش در لبنان کاسته شده و رهبران این کشور میکوشند لبنانی را که همچون ایران به گروگان گرفته شده، اندک اندک آزاد سازند.
چنین فرآیندی البته زمانی تحقق خواهد یافت که به جمهوری اسلامی فرصت بازسازی خود و نیروهایش داده نشود. رهبران جمهوری اسلامی که امروز، ناگهان خواهان حل و فصل مساله فلسطین و بحران خاورمیانه از طریق مسالمتآمیز و دیپلماتیک شدهاند، اگر فرصت بیابند و با خدعه و تقیه از این مهلکه بگریزند، بار دیگر روش همیشگی خود را در پیش خواهند گرفت، همان طور که در سال ۲۰۰۳ و جنگ اسرائیل و حزبالله چنین کردند.