آیا حمله‌های جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه‌اش، خودزنی است؟

جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۲۹

جمهوری اسلامی در یک هفته اخیر به عراق و پاکستان، دو همسایه‌اش و سوریه حمله کرد که پاکستان واکنش متقابل نشان داد. این حمله‌ها به دلیل سرکوب داخلی با اعتراض مردم همراه نشد. برخی رسانه‌های غربی این اقدامات را به خودکشی رهبران رژیم در راه «رویاهای ایدئولوژیک پیچیده‌شان» توصیف کردند.

بعضی رسانه‌ها در اروپا و آمریکا به نقل از تحلیل‌گران، حملات اخیر جمهوری اسلامی به عراق، سوریه و پاکستان را نشان‌دهنده ضعف رژیم تهران دانستند.

در مقابل، رسانه‌های دولتی ایران می‌گویند حمله به اربیل، علیه «پایگاه‌های جاسوسی» اسرائیل انجام گرفت.

هدف قرار دادن مواضعی در عراق و سوریه، واکنش نظامی را از سوی «دولت‌های دوست رژیم ایران» در پی نداشت اما تهاجم به خاک پاکستان کاملا متفاوت بود و با حمله تلافی‌جویانه از سوی این کشور به خاک ایران مواجه شد.

منطقه بلوچستان

گاردین در گزارشی، بلوچستان را منطقه‌ای با هویت فرهنگی و تاریخی متمایز خواند که میان سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان تقسیم شده است.

این منطقه که شامل استان‌های نیمروز، هلمند و قندهار در افغانستان، استان بلوچستان در پاکستان و استان سیستان و بلوچستان در ایران است، نام خود را از قبیله بلوچ گرفته که از قرن‌ها پیش شروع به سکونت در این منطقه کردند.

بزرگ‌ترین بخش این منطقه در جنوب غربی پاکستان است که در سال ۱۹۴۸ پس از استقلال این کشور به آن پیوست.

بلوچستان بزرگ‌ترین استان پاکستان است که ۴۴ درصد از کل خاک این کشور را شامل می‌شود.

شورش‌های گروه‌های ستیزه‌جویی که برای ایجاد یک کشور مستقل برای مردم بلوچ می‌جنگند از سال ۱۹۴۸ آغاز شد و پس از مدتی سکون، دوباره به‌طور قابل توجهی از سال ۲۰۰۳ ظهور کرد.

برخی مردم بلوچستان مدت‌هاست بر این باورند منطقه‌شان از نظر توسعه و نمایندگی سیاسی مورد بی‌توجهی قرار گرفته و این باعث ایجاد خشم در آن‌ها نسبت به دستگاه‌های حاکم شده است.

در پاسخ به شورش‌های شبه‌نظامیان، نیروهای نظامی، شبه‌نظامی و اطلاعاتی پاکستان بر سرکوب طولانی‌‌مدت و خونین منطقه نظارت کرده‌اند.

طی این درگیری‌ها تا کنون ده‌ها هزار نفر «ناپدید»، شکنجه و بدون هیچ پیگردی کشته شده‌اند.

شورش‌‌های شبه‌نظامیان بلوچستان همچنین منبع طولانی‌مدت تنش بین پاکستان و همسایه‌اش ایران بوده است که هر کدام یکدیگر را به پناه دادن به تروریست‌های جدایی‌طلب متهم کرده‌اند.

در پنج سال گذشته حملات فرامرزی دو طرف در این زمینه، باعث کشته شدن شمار زیادی از سربازان، افسران پلیس و غیرنظامیان شده است.

ایران به ویژه پاکستان را متهم می‌کند به شبه‌نظامیان گروه جدایی‌طلب سنی جیش‌العدل اجازه داده است آزادانه در بلوچستان فعالیت و به مقامات ایرانی حمله کنند.

چرا تهران با کشوری هسته‌ای و دارای ارتش عظیم و مجهز وارد درگیری شد؟

نشریه بریتانیایی تلگراف به علل حمله ایران به پاکستان که کشوری هسته‌ای و دارای ارتشی عظیم و مجهز است، پرداخت.

بر اساس این گزارش، به نظر می‌رسد این اقدام به منظور ارسال «پیام بازدارندگی» به ایالات متحده و «پیام مقاومت» به نیروهای نیابتی در برابر آن‌ چیزی است که انگار نقطه عطفی در سرنوشت آیت‌الله‌هاست.

دیکتاتوری‌های در حال سقوط اغلب برای تقویت حمایت‌های داخلی به افزایش درگیری خارجی متوسل می‌شوند اما چنین اقداماتی همیشه آن‌طور که برنامه‌ریزی شده است، پیش نمی‌رود.

برای نمونه به سقوط حکومت نظامی ژنرال لئوپولدو گالتیری در آرژانتین پس از تهاجم نافرجام او به فالکلند فکر کنید.

حلقه آتش

تلگراف نوشت جمهوری اسلامی برای سال‌های متمادی در حال ساختن چیزی در اطراف اسرائیل است که «حلقه آتش» نامیده می‌شود.

حلقه آتش استراتژی جمهوری اسلامی برای محاصره اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی خود در غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه و اردن و شعله‌های آتش دورتر از آن در عراق و یمن است.

هدف این حلقه آتشین، خفه کردن دولت یهود است زیرا آیت‌الله‌ها وجود آن را مایه تاسف و پایگاه قدرت آمریکا می‌دانند و مخالفت با آن را سنگ بنای انقلاب اسلامی از زمان شروعش قرار داده‌اند.

پس از حملات هفتم اکتبر، به نظر می‌رسد همه این معادلات تغییر کرده و حلقه آتشین جمهوری اسلامی رو به خاموشی می‌رود.

اسرائیل به طور پیوسته در حال تخریب نیروهای نیابتی رژیم ایران یعنی حماس و جهاد اسلامی در غزه است.

ارتش اسرائیل تعداد زیادی از جنگجویان آن‌ها را می‌کشد و «زیرساخت‌های تروریستی‌شان را که به سختی ساخته شده بودند»، نابود می‌کند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد در لبنان، حزب‌الله با دو گزینه ناگوار روبه‌رو است: جنگی بسیار ویران‌گر یا عقب‌نشینی تحقیرآمیز از شمال رودخانه لیتانی.

در یمن حملات موشکی حوثی‌ها به اسرائیل کم‌رنگ شده و ایالات متحده و بریتانیا برای خنثی کردن حملات آنان به کشتی‌رانی دریای سرخ، به‌طور غیر منتظره‌ای از عملیات دفاعی به عملیات تهاجمی تغییر استراتژی داده‌اند.

فروپاشی رژیم

تلگراف در ادامه افزود با این حال، آیت‌الله‌ها به تهدیدی بسیار بزرگ‌تر از خاموش شدن «حلقه آتش» خود فکر می‌کنند: «فروپاشی رژیم».

رهبران ایران در حال پیر شدن هستند و مردم به‌طور فزاینده‌ای به دنبال شکل دیگری از حکومت.

اعتراضات گسترده ایرانیان طی ۱۶ ماه گذشته، نشان‌دهنده شدیدترین چالش مقامات جمهوری اسلامی در دهه‌های اخیر است.

به نظر می‌رسد با حملات انتحاری دو هفته پیش در کرمان، حضور گروه‌های اسلام‌گرای غیرنظامی مانند داعش نیز در حال افزایش است.

گزینه آخر

آیت‌الله‌ها ممکن است نقشه دومی نیز در سر داشته باشند.

برای آن‌ها «انقلاب» همه چیز است. به همین دلیل ممکن است فکر کنند تنها راه بقای انقلاب، صدور سریع و خشونت‌آمیز آن است. چنین هدفی، مستلزم بی‌اعتبار کردن حاکمیت‌های ملی در سراسر منطقه است.

البته باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی نمی‌تواند هم‌زمان با عربستان سعودی، پاکستان و اسرائیل مقابله کند اما همان‌طور که اعتراضات در داخل کشور کاهش می‌یابد، رهبران رژیم ممکن است آماده خودکشی به خاطر رویاهای ایدئولوژیک پیچیده‌شان باشند.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
چشم‌انداز با مهدی مهدوی‌آزاد
خبرها
خبر ورزشی

شنیداری

پادکست‌ها