علی خامنهای در مواقعی که تصمیمگیری سخت میشود، از پذیرش مسئولیت طفره میرود. حالا که اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرده، این سوال در ذهن بسیاری شکل گرفته که آیا جمهوری اسلامی به این حمله پاسخ خواهد داد یا خیر؟
در ساعات اولیه پس از حمله اسرائیل در روز شنبه، حامیان نظام تلاش کردند این حمله را بیاهمیت جلوه دهند و فضا را طوری نشان دهند که نیازی به واکنش متقابل نیست. سکوت فرماندهان سپاه پاسداران و مقامات جمهوری اسلامی هم این ذهنیت را تقویت کرد که جمهوری اسلامی قصد ندارد پاسخی بدهد.
اما با سخنان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در روز یکشنبه فضای تردید و دودلی در میان طرفداران نظام به وجود آمده است. خامنهای در صحبتهایش صراحتا حاضر نشد اعلام کند که آیا جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل پاسخ خواهد داد یا نه. او توپ را به زمین شورای عالی امنیت ملی و دولت انداخت و مسئولیت تصمیمگیری را به آنان واگذار کرد.
این اقدام خامنهای نشان میدهد که او میخواهد از مسئولیت تصمیمگیری در این باره شانه خالی کند تا در صورت به دست آمدن هر نتیجهای، بتواند مسئولیت را به گردن نهادهای دیگر بیندازد.
اگر شورای عالی امنیت ملی تصمیم به واکنش نظامی بگیرد و کشور وارد جنگ با اسرائیل و آمریکا شود، خامنهای خواهد گفت که این تصمیم او نبوده و مسئولان چنین تصمیمی گرفتهاند. اگر هم تصمیم گرفته شود که به حمله پاسخ ندهند، او به تندروها و نیروهای ارزشی خواهد گفت که خود او آماده جنگ بوده اما مسئولان دیگری مانع شدهاند.
خامنهای که در امور عادی کشور مستقیما مداخله میکند، اینبار که طبق قانون اساسی مسئولیت جنگ و صلح بر عهده اوست، تلاش کرده بااحتیاط رفتار کند و امکان بازی را برای خود در هر دو سناریو فراهم سازد. این در حالی است که مردم با تجربه سالها از اینگونه رفتارها، متوجه هستند که او قصد فرار از مسئولیت را دارد.
این اولینبار نیست که خامنهای چنین رویکردی را در پیش گرفته است. در ماجرای اعتراضات مردمی و ضد حکومتی آبان ۱۳۹۸، وقتی افزایش قیمت بنزین به اعتراضات گسترده منجر شد، او خود را کنار کشید و گفت که در تصمیمگیری درباره قیمت بنزین دخالتی نداشته و این تصمیم سران قوا بوده است.
رفتار مشابه دیگری از او زمانی مشاهده شد که دونالد ترامپ در سال ۱۳۹۷ اعلام کرد قصد خروج از برجام را دارد.
در آن زمان، خامنهای گفت که از ابتدا با توافق برجام به شکل موجودش مخالف بوده و مسئولان به حرف او گوش ندادهاند. این در حالی است که همه میدانند توافق برجام بدون نظر و تایید خامنهای ممکن نبود. حسن روحانی و محمدجواد ظریف با مجوز او به مذاکره با آمریکا رفتند و در تمام مراحل، نتایج مذاکرات به خامنهای گزارش میشد. حتی علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه سابق، فاش کرد که پیش از روی کار آمدن دولت روحانی، خامنهای او را مامور کرده بود مذاکرات محرمانهای را با آمریکا در عمان آغاز کند.
این نمونهها نشان میدهند خامنهای در مواقع حساس، مسئولیتگریزی میکند و گرفتن تصمیمات دشوار را به دیگران وا میگذارد. اکنون که او قدرت نظامی اسرائیل را در حملات اخیر به تاسیسات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی دیده و احتمال ورود آمریکا به درگیری وجود دارد، از تصمیمگیری قطعی طفره میرود.
جالبتر آن است که خامنهای تصمیمگیری را به شورای عالی امنیت ملی واگذار کرده، در حالی که تمام اعضای این شورا منصوبان او هستند. بنابراین، در نهایت تصمیمگیری درباره حمله یا عدم حمله به اسرائیل همچنان در اختیار شخص اوست اما او با این روش تلاش میکند از تبعات احتمالی تصمیمگیری مستقیم خود فرار کند.
در همین حال، محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی که از منصوبان نزدیک به خامنهای است، اعلام کرده جمهوری اسلامی باید به اسرائیل پاسخ دهد. با این اوصاف، مشخص است که اگر تصمیم به حمله گرفته شود، این تصمیم در نهایت از سوی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران، از جمله قالیباف، اتخاذ خواهد شد.
در این شرایط نقش نهادهایی مانند دولت صرفا در تامین بودجه و اجرای دستورات خواهد بود.
این هم خود مسالهای مهم است چرا که با خزانهای خالی، جمهوری اسلامی با چالشی جدی در تامین هزینههای جنگ روبهروست.