مراسم راهپیمایی اربعین که مربوط به چهلمین روز کشته شدن امام سوم شیعیان است، مانند چند سال اخیر در حالی برگزار میشود که کمتر کسی تا دو دهه پیش نام آن را شنیده بود. سال به سال بر بودجههای اختصاص دادهشده به این مراسم افزوده شده و بازتاب رسانهای آن از سوی حکومت فربهتر میشود.
مراسم و مناسک مذهبی در جمهوری اسلامی که از دیرباز نقشی کلیدی در تقویت هویت «امت اسلامی» داشتهاند، اکنون به طور فزایندهای به عرصه رسمی سیاست وارد شدهاند. این تغییر در کاربرد مناسک، نشاندهنده استفاده هدفمند از نمایشهای مذهبی و آیینی برای پیشبرد اهداف سیاسی و تبلیغاتی است.
در سالهای اخیر، این روند توسعه و تعمیق یافته و به صورت گستردهتری در حوزه سیاست و رسانههای رسمی نمود پیدا کرده است.
تعظیم شعائر در فقه شیعه و مفهوم مناسک
در فقه شیعه، «تعظیم شعائر» به معنای بزرگداشت و احترام به آیینها و مراسم مذهبی است. این تعظیم که به نوعی ابراز احترام به اصول و قواعد دینی محسوب میشود، نقش مهمی در تقویت هویت مذهبی و اجتماعی مسلمانان شیعه ایفا میکند.
مناسک که شامل مراسم مختلف مذهبی از جمله عزاداریها، جشنها و عبادات میشود، به عنوان ابزارهایی برای تقویت و تثبیت اعتقادات دینی در جامعه به کار میروند.
در جمهوری اسلامی، مناسک مذهبی و آیینی به مرور زمان از صرف ابراز احترام به شعائر دینی فراتر رفته و به «ابزاری برای مدیریت سیاسی و اجتماعی» تبدیل شدهاند.
این تغییر در کاربرد به ویژه با توجه به افزایش نمایشهای مذهبی در عرصه عمومی و رسانهها، به نوعی نشاندهنده استفاده استراتژیک از مناسک برای پیشبرد اهداف سیاسی و تبلیغاتی است.
راهپیمایی اربعین؛ از شعائر دینی تا نمایش حکومتی
راهپیمایی اربعین اکنون بهعنوان یکی از بزرگترین و مهمترین مناسک مذهبی در جمهوری اسلامی شناخته میشود.
طی دو دهه اخیر، این مراسم به سرعت به یکی از جدیترین نمایشهای مذهبی و حکومتی در ایران تبدیل شد، به طوری که جواد رهبر سعادتی، معروف به میرزا جواد تبریزی، از فقهای معاصر شیعه، این مراسم را از «شعائر الهی» دانست.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز به زائران اربعین یادآوری کرد: «توفیق حفظ یکی از شعائرالله را پیدا کردهاید.»
این تغییر در ابعاد و اهمیت مراسم اربعین به ویژه با توجه به حضور و مشارکت برخی زائران دیگر کشورها، نشاندهنده تلاش جمهوری اسلامی برای تبدیل آن به یک نمایش قدرتمند سیاسی و مذهبی است.
بسیاری از رسانههای حکومتی به طور ویژه به پوشش گسترده مراسم اربعین مشغول شدهاند و آن را به عنوان یک نماد از قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی معرفی کردهاند.
در این راستا، رسانهها به جزییات دقیق مراسم، از جمله حضور گسترده مردم، ترتیب و سازماندهی مراسم و تاثیر آن بر تقویت هویت مذهبی و سیاسی پرداختهاند.
در کنار اینها گفته شده که جمهوری اسلامی پس از قدرت گرفتن قاسم سلیمانی در فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران، در مراسم راهپیمایی اربعین میکوشد تا از میان زائران، برای گروههای نیابتی مسلح خود در منطقه، افرادی را جذب کند.
نمونههایی برجسته از نمایشهای مذهبی در عرصه سیاست
با ورود نمایشهای مذهبی به عرصه رسمی سیاست،از این آیینهای مذهبی به عنوان ابزاری برای قدرتنمایی و تبلیغات استفاده شده است.
یکی از اهداف بارز استفاده از مناسک در جمهوری اسلامی، پنهانسازی ضعفهاست.
در این مورد به عنوان نمونه میتوان به حادثه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی اشاره کرد. پس از این حادثه، به جای این که به علت سقوط و بررسی مسائل مربوطه پرداخته شود، جنازههای جانباختگان به طور گستردهای در شهرهای مختلف از جمله تبریز، تهران، قم و مشهد گردانده شدند.
این مراسم تشییع جنازه، به احتمال فراوان برای منحرف کردن توجه افکار عمومی از بررسی دقیق علت حادثه و مسئولان آن طراحی شد.
در این روش، مسئولان به جای پاسخگویی به سوالات اساسی، به نمایشهای مذهبی و مراسم رسمی پرداخته و فضای عمومی را به سمت قدردانی از قربانیان و نشان دادن همبستگی منحرف میکنند.
در نمونهای دیگر، کشتهشدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در عراق، به یکی از مهمترین و پرحاشیهترین وقایع سیاسی و مذهبی پس از انقلاب سال ۵۷ تبدیل شد.
پس از کشته شدن او، برنامههای گستردهای در شهرهای مختلف ایران، از جمله تهران و کرمان برگزار شد.
این مراسم، علاوه بر قدیسسازی از سلیمانی، به عنوان ابزاری برای تقویت هویت مذهبی و نمایش قدرت جمهوری اسلامی به کار رفت و در مراسم سالگرد او و پس از بمبگذاری در آن در کرمان، بار دیگر جلوهگری کرد.
اساسا تشییع جنازه در ایران به عنوان راهی برای کنترل افکار عمومی و ایجاد تصویر قوی از نظام سیاسی و مذهبی کشور عمل میکند.
پلاسکو چگونه آیین شد
یکی از مهمترین و عجیبترین نمونههای برگزار کردن مناسک به جای پاسخگویی، پس از آتشسوزی ساختمان پلاسکو در تهران بود.
در پی حادثه آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو، حکومت به جای معرفی و محاکمه متخلفان، مراسم تشییع جنازه برای آتشنشانان کشته شده برگزار کرد تا در آن باز هم بر موج احساسات جامعه سوار شود و به جای پاسخگویی، توجه را به مسائل دیگر معطوف کند.
حاضر شدن در محل دفن مسئولانی که به هر دلیلی فوت کردهاند، که به مراسم «تجدید میثاق» معروف شده، برگزاری مراسمی با عنوان «جاماندگان اربعین» و موارد دیگری از این دست، نمونههایی از رشد فزاینده مناسک و نمایشهایی هستند که به شکل رسمی وارد عرصه سیاست جمهوری اسلامی شدهاند.
ورود نمایش به عرصه رسمی رسانهها
از بارزترین نمونههای ورود نمایش به عرصه رسمی سیاست، انعکاس رسانهای آن است.
بسیاری از رسانههای حکومتی به طور مداوم به پوشش جزییات این نمایشها و مراسم میپردازند و آنها را به عنوان نمادهایی از قدرت و تاثیرگذاری نظام معرفی میکنند.
این اتفاق در خصوص شخص علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی به دفعات رخ داده است.
زمانی که خامنهای در سال ۱۳۹۳ مورد عمل جراحی پروستات قرار گرفت، نمایش «عیادت مسئولان نظام از رهبری»، سر خط خبرهای روز بود و این که چه کسانی اجازه یافتند تا به عیادت بروند و چه کسانی نه، حاوی پیامهای سیاسی قلمداد شد.
نمایشی که میبایست حاشیه سیاست میبود، به متن بدل شد.
در مثالی دیگر، روز هشتم تیر ۱۴۰۳، بسیاری از رسانههای حکومتی با شوق فراوان گزارش دادند که خامنهای در سن ۸۵ سالگی، با حضور پای صندوق رای، بدون عصا ایستاده و سر حال در معرض دید مردم قرار گرفته است.
در سالهای اخیر حتی نوشتههای پشت سر خامنهای در دیدارهای عمومی مورد توجه رسانههای حکومتی قرار میگیرند، از آنها رمزگشایی میکنند و آنها را دارای پیام سیاسی خاص میخوانند.
به این ترتیب آیین، مناسک و رمزگشایی از چهرههای نمایشی در عرصه سیاسی، جانشین شفافیت شده است.
تاثیرات و پیامدهای ورود نمایشهای مذهبی به سیاست
ورود نمایشهای مذهبی به عرصه رسمی سیاست، تاثیرات متعددی بر سیاستگذاری و شکلگیری افکار عمومی داشته است.
پنهانسازی مشکلات و ناکارآمدیها یکی از اهداف مهم این جریان است.
استفاده از مناسک به عنوان ابزارهایی برای منحرف کردن توجه از مشکلات اصلی و ناکارآمدیهای ساختاری، به یک استراتژی رایج تبدیل شده است.
نمایشهای مذهبی برای نظام، جلب مشروعیت میکنند و برای حمایت عمومی مورد استفاده قرار میگیرند. چنانکه در سالهای اخیر بسیاری از این مناسک و نمایشها به تقویم رسمی کشور نیز وارد شدهاند.
جمهوری اسلامی به جای اینکه بعد از ۴۵ سال نسبت به ابتدای استقرار خود به سمت ساختاری مدرن برود، در عقبگردی تاریخی به شیوهای نمایشی، تبدیل به ساختاری شده است که صرفا مناسک را هر چه باشکوهتر برگزار میکند.
در پس این مناسک و نمایشها، وضعیت فاجعه حکمرانی پنهان شده است.